زبانحال امام زین العابدین علیهالسلام قبل از شهادت
دست بردم به گـلـو حنجـرت آمد یادم سر تکان دادم و بر نی سرت آمد یادم یا بُنیَّ…چقدر مادر تو گفت و گریست دم گـــودال دم مــــادرت آمـــد یـــادم هر زمان آب کسی داد به دستم فـوراً لـب خـشـکـیــدۀ آب آورت آمـد یــادم چـشـمم افتاد به قـد خم یک مادر پیـر بـیهــوا قــد خـم دخـتـرت آمـد یــادم مادری کودک خود ناز و نوازش می کرد هم ربـاب تو و هم اصغـرت آمـد یادم خواهرم داشت روی دوشم عبا میانداخت داغ تـشـیـع عــلـی اکـبـرت آمـد یـادم حرف گودال شد و آب شد از غم جگرم روی تل، دست به سر خواهرت آمد یادم لحظهای خشک نشد در غم تو دیدۀ من گـریهها کـردم و چـشم ترت آمد یـادم |